دانشگاه ارومیهپژوهش و توسعه جنگل2476-35511420160420A study on the adsorption of zinc, copper, cadmium and lead elements in leaves of some woody speciesمقدار جذب عناصر روی، مس، کادمیوم و سرب در برگ چندگونۀ چوبی27128420158FAطه مجیدیکارشناسی ارشد جنگلداری، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی، زنجانمهدی طاهریاستادیار تغذیۀ گیاهی، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی، زنجانفرهاد آقاجانلومربی پژوهشی مرتعداری، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی، زنجاناحمد موسویمربی پژوهشی گیاهشناسی، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی، زنجانمحمد شجاعیکارشناس منابع طبیعی، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی، زنجانمحمد تکاسیکارشناس ارشد تجزیه خاک و گیاه، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی، زنجانپرویز مرادیاستادیار بیوتکنولوژی، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی، زنجانفاطمه حیدریکارشناسی ارشد جنگلداری، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی، زنجانJournal Article20151012Using plant species to adsorb pollutants is one of the common methods of environmental cleanup. Zinc Industrial Park within five kilometers south of Zanjan city is a source of environmental contamination. In this paper, some woody species absorbing heavy metals including copper, zinc, cadmium, and lead, and the extent of the contamination were investigated. In the control area, within Zinc Industrial Park boundaries, and the radii of 0-1, 1-3, and 3-5 kilometers from Zinc Industrial Park leaf samples of six woody species including black locust, ash, white poplar, black poplar, rose, and willow were collected. Heavy metals concentrations were measured and statistical analysis was carried out under the assumption of split-plot design based on completely randomized block design. The results showed that high contamination levels of zinc, cadmium and lead are detectable in a radius of five kilometers from Zinc Industrial Park. Copper contamination level was below the critical level. But the amount of lead pollution within the Zinc Industrial Park is threatening. The best species for phytoremediation of Cadmium and Zinc is white poplar.شهرک صنعتی روی در فاصله پنج کیلومتری جنوب شهر زنجان یکی از منابع آلودهکننده محیط است. در این مقاله به بررسی بهترین گونه چوبی جاذب عناصر سنگین مس، روی، کادمیوم و سرب و وسعت آلودگی پرداخته شده است. در منطقه شاهد، داخل محدوده شهرک صنعتی روی و در شعاعهای 0-1، 1-3 و 3-5 کیلومتری نمونههای برگ تعداد شش گونه چوبی اقاقیا، زبانگنجشک، سپیدار، تبریزی، رُز و بید جمعآوری شد. مقدار غلظت عناصر مورد بررسی اندازهگیری و سپس تجزیه آماری در قالب طرح اسپلیت پلات بر اساس طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی انجام گرفت. نتایج نشان داد که مقدار آلودگی به روی، کادمیوم و سرب در شعاع پنج کیلومتری هم چنان دیده میشود. آلودگی مس زیر حدّ بحرانی بود. ولی مقدار آلودگی به فلز سرب در محدوده شهرک صنعتی بسیار تهدید کننده است. بهترین گونه برای گیاهپالایی روی و کادمیوم گونه سپیدار تشخیص داده شد.دانشگاه ارومیهپژوهش و توسعه جنگل2476-35511420160420Association survey between Oak species in relation to physiographic factors in Zagros forest (Case study: Sardasht forest, Rabat)بررسی اجتماع بین گونه های بلوط در ارتباط با عوامل فیزیوگرافی در جنگل های زاگرس (بررسی موردی: جنگل های سردشت، ربط)28529420159FAجواد اسحاقی راددانشیار، گروه جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه ارومیه، ارومیه0000-0002-0889-3398عاطفه مطلب پوردانشآموختۀ کارشناسی ارشد جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه ارومیه، ارومیهاحمد علیجانپوردانشیار، گروه جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه ارومیه، ارومیه0000-0003-3389-930XJournal Article20151026This study aimed to investigate the association between the three types of Oak named <em>Quercus brantii</em> Lindl., <em>Quercus libani</em> Oliv. and <em>Quercus infectoria</em> Oliv. with physiographic factors altitude, slope and aspect in the northern Zagros forest (case study: Sardasht forest, Rabat) and area of approximately 25000 hectares, and ranges in altitude from 1000 to 2200 meters above sea level. Transect sampling method with a fixed length of 50 meters were counted. Calculation of community between Oak species in the region and in different physiographic classes per species was done by calculating the Phi coefficient. As well as to determine the correlation between the species Chi-square test and Kendall’s correlation coefficient were used. Results of Phi coefficient between species indicated negative association between<em> Quercus brantii</em> Lindl. with <em>Quercus libani</em> Oliv. and <em>Quercus infectoria</em> Oliv. in all altitude, aspect and slope classes while <em>Quercus libani</em> Oliv. and <em>Quercus infectoria</em> Oliv. in most classes of altitude, aspect and slope there was a positive association. In the entire region, as well as physiographic classes there was negative association between <em>Quercus brantii</em> Lindl. With <em>Quercus libani</em> Oliv. and <em>Quercus infectoria</em> Oliv. and positive association between<em> Quercus libani</em> Oliv. and <em>Quercus infectoria</em> Oliv. Also, according to the results of the chi-square and Kendall's correlation coefficient between <em>Quercus brantii</em> Lindl. with <em>Quercus libani</em> Oliv. and negative correlation was found indicating a negative association between these species in physiographic classes and in the region.پژوهش حاضر به بررسی اجتماع بین سه گونه­ بلوط دارمازو (<em>Quercus infectoria </em>Oliv)، ویول (<em>Quercus libani </em>Oliv) و برودار (<em>Quercus brantii </em>Lindl) در ارتباط با ارتفاع از سطح دریا، شیب و جهت­های جغرافیایی پرداخته است. منطقه مورد بررسی جنگل­های بلوط شهرستان سردشت (منطقه ربط) به مساحت تقریبی 25000 هکتار است. روش آماربرداری ترانسکت خطی با طول ثابت 50 متر و فواصل 200 متر انتخاب شد. محاسبه اجتماع بین گونه­های بلوط در کل منطقه و در طبقات فیزیوگرافی مختلف با محاسبه ضریب فی بین گونه­ها انجام شد. به­منظور تعیین همبستگی بین گونه­ها از روش­های خی دو و ضریب همبستگی کندال استفاده شد. نتایج حاکی از آن بود که بین بلوط برودار با بلوط­های دارمازو و ویول در تمامی طبقات ارتفاعی اجتماع منفی وجود دارد، همچنین در جهت­های مختلف جغرافیایی و طبقات شیب نیز به­طور کلی شاهد اجتماع منفی بین بلوط برودار با دو گونه دیگر بلوط بودیم. این در حالیست که بین بلوط­های دارمازو و ویول در بیشتر طبقات ارتفاع، جهت و شیب اجتماع مثبت وجود دارد. در کل منطقه نیز همانند طبقات فیزیوگرافی، بلوط برودار با بلوط­های ویول و دارمازو اجتماع منفی داشته اما بین بلوط­های دارمازو و ویول اجتماع مثبت وجود داشت. همچنین طبق نتایج روش­های خی­دو و ضریب همبستگی کندال، بین بلوط برودار با بلوط ویول همبستگی معنی­دار و منفی وجود داشت که مؤید وجود اجتماع منفی بین این گونه­ها در طبقات فیزیوگرافی و در منطقه است.دانشگاه ارومیهپژوهش و توسعه جنگل2476-35511420160420Abundance of wood decay macrofungi in forest ecosystems with different management histories in the Kheyroud forest, Nowshahr, northern Iranفراوانی قارچ های ماکروسکوپی عامل پوسیدگی چوب در اکوسیستم های جنگلی با سابقه مدیریتی متفاوت در جنگل خیرود نوشهر29530520160FAحامد آقاجانیدانشجوی دکتری جنگل شناسی و اکولوژی جنگل، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری، ساریمحمدرضا مروی مهاجراستاد، گروه جنگلداری و اقتصاد جنگل، دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرجمحمدرضا آصفاستادیار، گروه رستنی ها، مؤسسۀ تحقیقات گیاه پزشکی ایران، تهرانانوشیروان شیروانیاستادیار، گروه جنگلداری و اقتصاد جنگل، دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرجJournal Article20160430This research aimed to investigate the effects of forest management on the presence and abundance of macrofungi. Through a full inventory of all fungus-affected trees and removing the fungi from the trees in the sites under investigation, three of them having a long history of different forest management in the Kheyroud Forest were selected, i.e. one in Patom with three periods of tree marking, another in Namkhaneh with two and the other in Gorazbon with no tree marking. The results showed that the majority of the fungi could be found at the fifth level of tree categorization regarding their health, i.e. at the level of fallen dead wood (log, stump, branches and twigs). <em>Ganoderma lucidum </em>at 14 percent showed maximum abundance, whereas <em>Cookeina </em>at 0/008 the lowest. With regard to the area of the site under investigation, in hectare, the percentage of the fungi in Gorazbon, Namkhaneh and Patom were 1.22, 1.18, and 0.54%, respectively. It could finally be concluded that the percentage of the wood macrofungi in intact forests was more than managed ones.این پژوهش با هدف بررسی تأثیر مدیریت جنگل بر حضور و فراوانی قارچ­های ماکروسکوپی انجام گرفت. بدین منظور با آماربرداری 100 درصد از کلیه درختان قارچ زده، برداشت قارچ­های عامل پوسیدگی از روی درختان در رویشگاه­های مورد بررسی سه رویشگاه که سه سابقه مدیریتی متفاوت در جنگل خیرود یعنی سه دوره نشانه­گذاری در پاتم، دو دوره نشانه­گذاری در نم­خانه و فاقد نشانه­گذاری درگرازبن برخوردار بودند انتخاب شدند. نتایج این بررسی نشان داد که بیشترین فراوانی قارچ­های ماکروسکوپی در طبقه پنج طبقه­بندی درختان از نظر سلامت یعنی خشکه­دار افتاده یافت میشوند. <em>Ganoderma lucidum</em> با 14 درصد بیشترین فراوانی و <em>Cookeina </em>sp<em>.</em> با 008/0 درصد کمترین فراوانی را داشتند. با توجه به مساحت مورد بررسی درصد حضور قارچ­های ماکروسکوپی در هر هکتار به ترتیب در جنگل­های دست­نخورده و نشانهگذاری نشده (گرازبن) 22/1، دستخوردگی کم (نم­خانه) 18/1 و دست­خوردگی زیاد (پاتم) 54/0 است. این پژوهش نشان می­دهد که درصد قارچهای ماکروسکوپی در جنگل­های بکر و دستنخورده بیشتر از جنگل مدیریتشده است.دانشگاه ارومیهپژوهش و توسعه جنگل2476-35511420160420Seedling production of natural hybrid of poplar trees and usage them in comprehensive program of wood farmingتولید نهال از ارقام هیبرید طبیعی صنوبر و استفاده از آنها در برنامۀ جامع زراعت چوب30731720161FAابراهیم لشکربلوکیمربی پژوهش، بخش تحقیقات جنگل و مرتع، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی، رشتاحسان کهنهکارشناس ارشد پژوهش، بخش تحقیقات جنگل و مرتع، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی، رشتJournal Article20150831Large demand of wood and restrictions on the efficiency forest’s wood production caused attention to fast growing trees poplars. Poplar genus trees because of dioecious, have insemination ability and hybridization that wood production of them are more than their parents that known as heterosis phenomena. The most properties of this hybrids are fast grow, smooth and cylindrical trunk for having a flexibility ecological and significant resistance against pests and diseases. In order to select superior varieties of hybrid poplar, four consecutive years of collection poplar clones that are growing on the bank of Sefidroud river have growing strong form that have longitudinal and diametrical growth than the others, cuttings were prepared. They planted in the nursery that already had been prepared for this purpose. Also, from female clone (<em>P.d.</em>69.55) in ripping seeds were collected and they were regenerated and planted in chassis greenhouse and then transferred to fields and planted. Analyze of data were done by analysis of variance for variables and variables mean comparison were done in SAS software by LSD test. The results of this research identified 13 hybrids clones of poplar with two base cutting (preparation of Sefidroud river bank) and seed (the seeds that collected and planted from <em>deltoides</em> clone). Selected clones in comparison with control clone (P.d.69/55) that had superior characteristics, were distinguished. Hybrid clones with superior diameter growth were: <em>P.x</em>.87.1.S, <em>P.x</em>.89.3.C, <em>P.x</em>.88.4.C, <em>P.x</em>.88.5.Cand superior height growth <em>P.x</em>.88.1.S, <em>P.x</em>.89.3.C.نیاز فراوان به چوب و محدودیت در بازده تولید چوب جنگل­ها، سبب توجه به گونه­های تند رشد صنوبر شده ­است. درختان جنس صنوبر به ­دلیل دوپایه بودن، قابلیت آمیزش و دورگه شدن دارند که در اغلب موارد تولید چوب آنها از والدین خودش بیشتر است که بنام پدیده هتروزیس شناخته شده­اند. از مهم­ترین خصوصیات این هیبریدها علاوه بر رشد سریع و تنه صاف و سیلندریک، برخورداری از نرمش اکولوژیک و مقاومت چشمگیر در مقابل آفات و امراض می­باشند. از این­رو به­منظور انتخاب ارقام دورگه برتر صنوبر، چهار سال پیاپی از پایههای قوی و نخبه نهال­های یکساله صنوبر که در حاشیه رودخانه سفیدرود آستانهاشرفیه روییده و دارای رشد طولی و قطری بیشتری نسبت به دیگران بودند قلمه تهیه شد. آنها در نهالستانی که به همین منظور آماده شده بود، کاشته شدند. همچنین بذور رسیده از پایه مادری پایه <em>P.d.69/55</em> جمع­آوری شد و پس از رویاندن، به شاسی گلخانه منتقل و سپس در عرصه کاشته شدند. تجزیه و تحلیل داده­ها با استفاده از تجزیه واریانس برای متغیرها و مقایسه میانگین متغیرها به روش آزمون LSD با استفاده از نرم­افزار SAS انجام شد. نتایج این پژوهش معرفی 13 پایه هیبرید طبیعی با دو منشأ قلمه (تهیه شده از حاشیه رودخانه سفیدرود) و بذر (بذوری که از پایه دلتوئیدس جمع­آوری و کاشته شدند) بوده است. پایه­های منتخب در مقایسه با رشد پایه شاهد <em>P.d.69/55</em> دارای شاخصه­های برتر بوده­اند، انتخاب شدند. پایه­های هیبرید دارای رشد قطری برتر: <em>P.x.87.1.S, P.x.89.3.C, P.x.88.4.C, P.x.88.5.</em>C و رشد ارتفاعی برتر نیز <em>P.x.88.1.S, P.x.89.3.C</em> بوده­اند.دانشگاه ارومیهپژوهش و توسعه جنگل2476-35511420160420Study of qualitative, quantitative and risk possibility of Plane trees of Urmiaبررسی کمی و کیفی و مقدار خطرآفرینی درختان چنار شهر ارومیه31933520162FAعباس بانج شفیعیاستادیار، گروه جنگلداری، دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه ارومیه، ارومیه0000-0003-1832-4882خدیجه صمدزادهدانشآموخته کارشناسی ارشد جنگلداری، دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه ارومیه، ارومیهنسرین سیدیاستادیار، گروه جنگلداری، دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه ارومیه، ارومیه0000-0003-4999-7879احمد علیجانپوردانشیار، گروه جنگلداری، دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه ارومیه، ارومیه0000-0003-3389-930XJournal Article20151031Trees are one of the most important constituents of urban green spaces. Considering the high daily traffic of people in sidewalks and vehicles in streets of cities, any defect in trees can lead to life-threatening (personal injury or death) and economic losses. For this purpose, qualitative and quantitative properties and rate of risk possibility of oriental plane (<em>Platanus orientalis </em>L.) trees of Shahid Beheshti St., Urmia were evaluated using transect method with random start point (sampling intensity of 20%). Quantitative factors including diameter at breast height, total height, and qualitative factors including dead woods and branches, cracks, inappropriate branching, structural weakness (defect), wound, root problems and contact with power lines. In total 190 trees were sampled which ranked as follow: 70 trees (36.8%) as very low risk, 102 (53.7%) as low risk and 18 (9.5%) as moderate risk. Finally applying some amending operations such as crown pruning and cutting of dead branches for moderate risk trees are suggested.درختان از مهمترین عناصر سازنده پوششهای سبز شهری به شمار میآیند. با توجه به عبور و مرور روزانه افراد در پیادهروها و وسایل نقلیه در خیابانهای شهر، هرگونه عیب و نقصی در این درختان ممکن است به بروز خطرهای مالی و جانی منجر شود. برای این منظور ویژگی­های کمی و کیفی و مقدار خطرآفرینی درختان چنار خیابان شهید بهشتی ارومیه با استفاده از روش ترانسکت با نقطه شروع تصادفی و با شدت آماربرداری 20 درصد جمعآوری و محاسبه شد. ویژگی­های کمی شامل قطر برابرسینه و ارتفاع کل و ویژگی­های کیفی شامل خشکیدگی شاخهها و سرشاخهها، شکاف، شاخه دهی نامناسب، پوسیدگی، ضعف ساختاری، زخم، مشکلات ریشه و تماس با خطوط برق بودند. در مجموع 190 درخت اندازهگیری شد و پس از وزن دهی معیارهای خطرآفرین، نشان داده شد که تعداد 70 درخت (8/36 درصد کل درختان) در طبقه خطر بسیار کم، 102 درخت (7/53 درصد کل درختان) در طبقه خطر کم و 18 درخت (5/9 درصد کل درختان) در طبقه خطر متوسط قرار دارند؛ بنابراین انجام اقدامات اصلاحی مانند هرس تاج و قطع شاخههای خشک برای درختان با خطر متوسط پیشنهاد می­شود.دانشگاه ارومیهپژوهش و توسعه جنگل2476-35511420160420Prioritization of the influencing factors in the designing forest roads (Case study: Lakobon forest, Abbas-abad, North of Iran)اولویت بندی شاخص های مؤثر بر طراحی جاده های جنگلی (بررسی موردی: جنگل های لاکوبن،شهرستان عباس آباد، شمال ایران)33734920163FAمعصومه سلملیاندانش آموخته کارشناسی ارشد جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه ارومیه، ارومیهسید رستم موسوی میرکلااستادیار گروه جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه ارومیه، ارومیه0000-0003-4539-3146مهدی عرفانیاناستادیار گروه مرتع و آبخیزداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه ارومیه، ارومیهامید حسین زادهاستادیار گروه جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه ارومیه، ارومیهJournal Article20151023Forest roads play an important role in management, conservation, and forest restoration in mountainous area. In order to find out the influencing factors in the road design, Delphi method was applied. At the first stage, the most influencing factors are determined based on experts choices then at the second stage, those variants has been weighted. In the study, both technical and environmental factors including gradient, distance from fault or landslide, current roads, bedrock, soil texture, harvesting and extraction equipment, distance from river and springs, aspect, elevation from sea level, genetic reservation value, conserved area, animal inhabitant, bio diversity, forest stock, landscape, forest type, access to village, forest settlement<strong>,</strong> and cattle yards has been investigated. The criteria finally are ranked based on forest road expert idea obtained from questionnaire based on ELECTRE III method using paired comparison analysis. According to the results, factor gradient with 0.17 values ranked at the first place and factor cattle yard with 0.004 values placed at the end.جاده­های جنگلی نقش مهمی در مدیریت، حفاظت و احیاء جنگل­ها در مناطق کوهستانی دارند. در این تحقیق برای انتخاب مهم­ترین معیارهای تأثیرگذار در طراحی جاده­های جنگلی از روش دلفی استفاده شده است. در مرحله اول معیارهای مهم­تر و مؤثرتر در طراحی جاده با استفاده از رویکرد دلفی تعیین شده و در مرحله دوم معیار­هایی که در مرحله اول انتخاب شده­اند، در مرحله دوم وزن دهی شدند. در این بررسی معیارهای فنی و زیست­محیطی مورد استفاده قرار گرفتند که این معیارها شامل شیب، فاصله از گسل و مناطق لغزشی، راه­های موجود، سنگبستر، بافت خاک، نوع تجهیزات بهره­برداری و خروج چوب، فاصله از آبراهه و چشمه، جهت دامنه، ارتفاع از سطح دریا، ارزش توده­ها از نظر حفظ ذخایر ژنتیکی، منطقه حفاظتشده، زیستگاه گونه­های جانوری، تنوع گونه­های گیاهی، موجودی در هکتار، چشمانداز (اکوتوریسم)، تیپ پوشش گیاهی، دسترسی به آبادی­های اطراف جنگل و دام سرا می­باشند. با استفاده از روش تصمیم­گیری چند معیاره (ELECTRE III) معیارها مورد بررسی قرار گرفتند و با مقایسات دو وجهی میان گزینه­ها، رتبه­بندی شدند. رتبه­بندی معیارها نشان می­دهد که معیار شیب دامنه با وزن 17/0 به­عنوان مهم­ترین معیار است و با بالاترین مقدار وزن در رتبه اول قرار گرفته و معیار دام سرا با وزن 004/0 یعنی کمترین مقدار وزن در رتبه آخر قرار دارد.دانشگاه ارومیهپژوهش و توسعه جنگل2476-35511420160420Accumulation of fine woody debris in the stem exclusion phase in mixed beech (Fagus orientlais Lipsky) standsانباشت خشکه دارهای خرد در فاز کاهش پایه ها در مراحل تکاملی توده های آمیخته راش35136120164FAمرتضی مریدیدانشجوی کارشناسی ارشد جنگلداری، دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرجمهرداد ملکشاهیدانشجوی کارشناسی ارشد جنگلداری، دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرجوحید اعتماداستادیار، گروه جنگلداری و اقتصاد جنگل، دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرجکیومرث سفیدیاستادیار، دانشکدۀ فناوری کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیلJournal Article20150909Fine woody debris (FWD) is a characteristic feature of forest ecosystems. The quantification of FWD amount in forest stands is necessary in forest management. Stem exclusion is one of the most important phases in stand development. This research was carried out in a relatively undisturbed stands in No. 319 compartment, Gorazbon district of Kheyroud Forest in the Hyrcanian forests of northern Iran to investigate the quantitative and qualitative characteristics of FWD in stem exclusion phase. Three one hectare study sites were selected in the phase and all coarse woody debris (>10 cm diameter) properties were recorded. In every sites five quadrates laid out to measure the fine woody debris. Length, diameter, shape and decay class of all woody debris with diameter smaller than 10 cm were recorded. Results showed that beech was the most frequent (54%) constituent in the stand dead wood pool. Hornbeam and other accompanying species encompass 42 and 4 percent of dead wood frequency, respectively. Moreover, the majority of the measured FWD was in 1-5 cm and 5-10 cm diameter classes with 62.5% and 37.5% respectively. The mean and accumulative of dead volume in the study sites was 15.3 and 45.9 m<sup>3</sup> ha<sup>-1</sup> respectively. In this phase no FWD in the advance decaying class was recorded.خشکه­دار خرد یک جزء جداییناپذیر از اکوسیستم­های جنگل است و کمّی کردن اندازه آن نقش مهمی در مدیریت اکوسیستم­های جنگلی خواهد داشت. فاز کاهش پایه­ها یکی از مهم­ترین فازهای تحولی در روند تکامل توده­ها­ است. این پژوهش با هدف بررسی ویژگی­های کمی و کیفی خشکه­دارهای خرد در فاز کاهش پایه­ها در پارسل 319 بخش گرازبن از جنگل­های کمتر دستخورده خیرود نوشهر انجام شد. به این منظور سه قطعهنمونه یک هکتاری در این فاز انتخاب و تمامی خشکهدارهای بزرگتر از ده سانتیمتر به روش آماربرداری صد درصد اندازه­گیری شد. در قطعات نمونه یک هکتاری پنج قطعهنمونه چهار مترمربعی انتخاب و سپس مشخصات تمامی خشکه­دارهای کمتر از 10 سانتی­متر شامل قطر، ارتفاع یا طول، نوع گونه و مشخصات کیفی شامل شکل و درجه پوسیدگی ثبت شد. بر اساس نتایج بهدستآمده گونه راش بیشترین فراوانی (54 درصد) را در بین خشکه­دارها داشت و بعد از آن ممرز و دیگر گونه­ها به ترتیب 42 و چهار درصد از فراوانی خشکه­دارها را به خود اختصاص دادند. کلاسه قطری 5-1 سانتی­متری و 10-5 سانتی­متری به ترتیب 5/62 درصد و 5/37 درصد از فراوانی خشکه­دارها را در برداشتند. حجم متوسط خشکه­دارهای خرد در مجموع سه قطعهنمونه، 9/45 و به­طور متوسط 3/15 مترمکعب در هکتار به دست آمد که 4/42 درصد از انباشت کل خشکه­دارها (مجموع خشکه­دار درشت و خرد) را در این فاز شامل شد. در این فاز هیچ خشکه­داری با درجه پوسیدگی چهار مشاهده نشد.