دانشگاه ارومیهپژوهش و توسعه جنگل2476-35516220200621Providing a method based on cellular automata for modeling the forest fire development in Golestan national park forestsارائه روشی بر مبنای اتوماتای سلولی برای مدلسازی توسعه آتشسوزی در جنگلهای پارک ملی گلستان16518312083310.30466/jfrd.2020.120833FAپرهام پهلوانیاستادیار، دانشکده مهندسی نقشهبرداری و اطلاعات مکانی، پردیس دانشکدههای فنی دانشگاه تهران، تهران، ایران.حمیدرضا صحرائیاندانشجوی دکتری سیستمهای اطلاعات مکانی، دانشکده مهندسی نقشهبرداری و اطلاعات مکانی، پردیس دانشکدههای فنی دانشگاه تهران، تهران، ایران.بهناز بیگدلیاستادیار، دانشکده مهندسی عمران، دانشگاه صنعتی شاهرود، سمنان، ایران.Journal Article20181021In the present study, firstly, the effective factors of Golestan national park forests fire have been identified. Then, by using these factors, forest fire development modeling is performed based on cellular automata. Multiple linear regression and genetic algorithm are used to determine the effective factors on Golestan national park forests fire. In order to investigate the effect of spatial resolution of the maps are used on the results of modeling, effective factors have been generated in different spatial resolution and these data are used as the input of the proposed algorithm. Also, the neighboring filters 3×3, 5×5, and 7×7 are used to investigate the effect of the neighboring filter in the forest fire development process. Cellular automata is used for modeling Golestan national park forests fire development, and the artificial bee colony is proposed to calibrate it. The results of this study show that using the proposed algorithm with 3×3 neighboring filter is more accurate than the other neighboring filters. In the best case, the Kappa index, the overall accuracy, and the relative operating characteristic are 0.924, 0.960, and 0.494, respectively that these results are for spatial resolution of 30 meters on November 17, 2010.در این پژوهش عامل­های مؤثر بر آتش­سوزی جنگل­های پارک ملی گلستان مشخص شد و سپس با استفاده از این عامل­ها، مدلسازی توسعه آتش­سوزی جنگل بر مبنای اتوماتای سلولی انجام شد. برای تعیین عامل­های مؤثر بر آتش­سوزی جنگل­های پارک ملی گلستان، از رگرسیون چندگانه خطی به همراه الگوریتم ژنتیک استفاده شد. برای بررسی مقدار تأثیر توان تفکیک مکانی نقشه­های مورد استفاده بر روی نتایج حاصل از مدلسازی، عامل­های مؤثر در توان­های تفکیک مکانی مختلف تولید می­شوند و از این داده­ها بهعنوان ورودی الگوریتم پیشنهادی، استفاده شد. همچنین از فیلترهای همسایگی 3×3، 5×5 و 7×7 برای بررسی تأثیر فیلتر همسایگی در فرآیند توسعه آتش­سوزی جنگل به­کار گرفته شد. برای مدلسازی توسعه آتش­سوزی جنگل­های پارک ملی گلستان از اتوماتای سلولی استفاده می­شود که برای کالیبره­کردن آن از الگوریتم بهینه­سازی زنبورعسل، بهره گرفته شده است. نتایج این پژوهش نشان می­دهد که استفاده از الگوریتم پیشنهادی با فیلتر همسایگی 3×3 دارای دقت بالاتری نسبت به دیگر فیلترهای همسایگی است. در بهترین حالت شاخص کاپا، دقت کلی و شاخص عامل نسبی به ترتیب برابر با 92/0، 96/0 و 94/0 بهدستآمده است که این نتایج برای آتش­سوزی تاریخ 26 آبان 1389 با توان تفکیک مکانی 30 متر است.دانشگاه ارومیهپژوهش و توسعه جنگل2476-35516220200621Effects of plantation of Rhus coriaria and Amygdalus scoparia on the some chemical properties of soil (Case study: Kakhk, Gonabad)تأثیر جنگلکاری با دو گونۀ درختچهای سماق و بادامکوهی بر برخی ویژگیهای شیمیایی خاک (بررسی موردی: منطقه کاخک گناباد- خراسان رضوی)18520212086110.30466/jfrd.2020.120861FAمحمد ساغریگروه مرتع و آبخیزداری، دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست، دانشگاه بیرجندمسلم رستم پوراستادیار، گروه مرتع و آبخیزداری، دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست، دانشگاه بیرجند، بیرجند، ایران.0000-0001-9052-1958مژگان روستادانشکده منابع طبیعی و محیط زیست، دانشگاه بیرجند، بیرجند، ایرانیاسین هلال بیگیﮐﺎرﺷﻨﺎس ارشد آزﻣﺎﯾﺸﮕﺎه ﺧﺎﮐﺸﻨﺎﺳﯽ، دانشکده کشاورزی، داﻧﺸﮕﺎه بیرجندJournal Article20190319This study aimed to investigate the effect of <em>Rhus coriaria</em> and <em>Amygdalus scoparia</em> plantation on some chemical properties of understory soil in rangelands of Kakhk region in Khorasan Razavi province. For this purpose, two regions including has been improved area and has not been improved area (control area) were determined. Treatments including understory soil of <em>Rhus coriaria</em> area, <em>Amygdalus scoparia</em> area and control area. Soil sampling by Random systematic method was performed at depths of 0-20 cm in understory soil from each area. The number of samples consisted of: 20 samples from restoration area and 10 samples from control area (30 samples). The soil chemical properties including EC, pH, nitrogen, organic matter, carbon, potassium, calcium, sodium, magnesium, sulfate, bicarbonate and chlorine were measured. In order to study the effect of <em>Rhus coriaria</em> and <em>Amygdalus scoparia</em> plantation on some chemical properties and determine the most effective soil factors, one-way Analysis of Variance (ANOVA) and Principal Components Analysis (PCA) were used respectively. The results of ANOVA showed that, the effect of plantation of <em>Rhus coriaria</em> and <em>Amygdalus scoparia</em> on all soil chemical properties (except pH) were significant (p≤0.01). The results of PCA showed that carbon-to-nitrogen ratio (C/Nratio), potassium and calcium, respectively, had the most effect on the vegetation cover of <em>Rhus coriaria</em> habitat. According to these results, the soil chemical properties from understory of <em>Rhus coriaria</em> (except chlorine and magnesium) were higher than understory of <em>Amygdalus scoparia</em>.تأثیر متقابل کاشت گونه­های گیاهی و محیط جزء بررسی­های پایه بومشناختی است. این پژوهش با هدف بررسی تأثیر کاشت گونه­های سماق و بادام­کوهی بر برخی خصوصیات شیمیایی خاک سطحی در اراضی جنگلکاری­شده منطقۀ کاخک گناباد واقع در جنوب استان خراسان رضوی انجام شد. تعداد 20 نمونه از خاک جنگلکاری سماق و بادامکوهی و 10 نمونه از خاک سطحی به­صورت تصادفی از عمق 0-20 سانتی­متری برداشت شد. خصوصیات شیمیایی خاک شامل: اسیدیته، شوری، ازت، مواد آلی، کربن، پتاسیم، کلسیم، سدیم، منیزیم، سولفات، بیکربنات و کلر با روش­های استاندارد اندازه­گیری شد. برای بررسی تأثیر کشت دو گونۀ مورد بررسی بر برخی ویژگی­های شیمیایی خاک و تعیین مؤثرترین عامل خاکی به ترتیب از تحلیل واریانس یک­طرفه (ANOVA) و تحلیل مؤلفههای اصلی (PCA) استفاده شد. نتایج تجزیهوتحلیل واریانس نشان داد که اثر کشت دو گونۀ سماق و بادام­کوهی، بر همۀ خصوصیات شیمیایی خاک (بهجز اسیدیته) در سطح احتمال 01/0 معنی­دار شده است. نتایج تحلیل مؤلفههای اصلی نشان داد که به­ترتیب، نسبت کربن به ازت، پتاسیم و کلسیم، بیشترین تأثیر را در پوشش گیاهی رویشگاه سماق دارند. نتایج پژوهش نشان داد محتوای ویژگی­های شیمیایی خاک (به­جز کلر و منیزیم) در جنگلکاری درختچه سماق بیشتر از بادام­کوهی بود.دانشگاه ارومیهپژوهش و توسعه جنگل2476-35516220200621Effect of single tree selection system on some of the canopy gap characteristics within Shafaroud beech forestsتغییرات برخی مشخصههای روشنه پوشش تاجی در اثر اجرای شیوه تکگزینی در راشستانهای شفارود20321812085910.30466/jfrd.2020.120859FAپژمان پرهیزکاراستادیار پژوهش، موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، تهران، ایرانبیت الله امان زادهاستادیار بخش منابع طبیعی مرکز تحقیقات،آموزش کشاورزی . منابع طبیعی گیلان- معاون پژوهش و فناوریمجید حسنیکارشناس پژوهش، موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، تهران، ایران0000-0001-7596-7329محمد حسین صادقزاده حلاجکارشناس پژوهش، موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، تهران، ایرانJournal Article20190129This research was carried out in an unmanaged (934) and a managed (923) comportments of the Shafaroud region of northern old- growth beech forests of Iran. Gap characteristics such as gap area, gap fraction, gap frequency per hectare, DBH of gapmakers, frequency of gapmakers per gap and decay class of gapmakers were measured. Results showed that gap fraction of managed and unmanaged gaps were 13.5% and 9.06%, respectively. There were significant differences in frequency distributions of gap areas, DBH and gapmaker per gap between two study sites. Spatial pattern of gaps was random for both areas in 25m radius and beyond this distance aggregate pattern was determined. Based on this research, decrease of number of gap per hectare and increase of dead wood frequency and volume should be implemented in the next management practices.این پژوهش در پارسلهای مدیریتشده و مدیریتنشده (شاهد) از سری نه رزه در جنگلهای شفارود انجام شد. مشخصههای روشنه شامل سطح، تعداد روشنه در هکتار، نسبت سطح روشنهها به منطقه و همچنین مشخصههای درختان روشنهساز شامل قطر برابرسینه، تعداد روشنهساز در هر روشنه و درجه پوسیدگی آنها مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که سطح روشنهها در قطعههای شاهد و مدیریت­شده به ترتیب 06/9 و 5/13 درصد از سطح کل منطقه مورد بررسی بود. میانگین سطح روشنهها، قطر برابرسینه و تعداد درختان روشنهساز در هر روشنه اختلاف معنیداری را در قطعات مورد بررسی نشان دادند. الگوی پراکنش مکانی روشنهها در هر دو قطعه مورد بررسی مشابه بود. پراکنش روشنهها تا شعاع حدود 25 متر تصادفی و بعد از آن حالت کپهای داشته است. با توجه به نتایج بهدستآمده در این پژوهش، کاهش تعداد روشنه در هکتار و همچنین افزایش فراوانی و حجم خشکهدارها بهعنوان درختان زیستگاهی از مواردی هستند که باید در مدیریتهای آتی موردتوجه قرار گیرد.دانشگاه ارومیهپژوهش و توسعه جنگل2476-35516220200621Evaluating and mapping the fire risk in the forests and rangelands of Sirachal using fuzzy analytic hierarchy process and GISارزیابی و نقشهبرداری خطر آتشسوزی در جنگلها و مراتع سیراچال با روش تحلیل سلسله مراتبی فازی و GIS21924512086210.30466/jfrd.2020.120862FAسعیده اسکندریاستادیار پژوهش، مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، تهران، ایران.0000-0002-0099-600Xمصطفی خوشنویسمربی پژوهش، مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، تهران، ایران.Journal Article20190422The current research was performed to evaluate and to map the fire risk occurrence in the forests and rangelands of Sirachal in Alborz province using fuzzy analytic hierarchy process. The used criteria included four main criteria (physiographic, biologic, climatic and human-made) and their sub-criteria. The maps of all these factors were provided using digital elevation model, satellite images, ground sampling and available data. Also, the map of past fires during past decade was prepared by existence data and GPS sampling. Then, the weight of the effective criteria in fire occurrence was calculated using fuzzy analytic hierarchy process. The fire risk potential map was prepared using the weighted combination of the effective criteria maps. Finally, the fire risk potential map was validated using the past fires and its accuracy was evaluated in identifying the fire high-risk areas. The results showed that among the main criteria, human-made criterion had the most impact (weight) on the fire occurrence risk in the area. Also, the sub-criteria slope and distance from river, type and density of vegetation and distance from the road had the highest importance (weight) in the fire occurrence risk based on fuzzy analytic hierarchy process. According to the results of the fire risk potential map, 58.55 percent of the study area has the high-risk potential for fire.پژوهش پیش­رو برای ارزیابی و نقشهبرداری خطر وقوع آتشسوزی در جنگلها و مراتع سیراچال در استان البرز، با استفاده از فرایند تحلیل سلسله­مراتبی فازی انجام شد. معیارهای مورد استفاده شامل چهار معیار اصلی فیزیوگرافی، زیستشناختی، اقلیمی و انسانساخت و زیرمعیارهای مربوط به آنها هستند. نقشههای کلیه این عوامل، با استفاده از مدل رقومی ارتفاع منطقه، تصاویر ماهوارهای، نمونهبرداری زمینی و اطلاعات موجود تهیه شدند. همچنین نقشه آتشسوزیهای گذشته طی یک دهه گذشته با استفاده از اطلاعات موجود و نمونهبرداری زمینی با GPS تهیه شد. سپس وزن معیارهای مؤثر در وقوع آتشسوزی با استفاده از فرایند تحلیل سلسله مراتبی فازی محاسبه و با استفاده از ترکیب وزنی نقشههای معیارهای مؤثر، نقشه پتانسیل خطر آتشسوزی تهیه شد. در پایان نقشه پتانسیل خطر آتشسوزی با استفاده از آتشسوزیهای گذشته اعتبارسنجی شده و دقت آن در شناسایی مناطق حساس به آتشسوزی ارزیابی شد. نتایج نشان داد که از بین معیارهای اصلی، معیار انسان­ساخت بیشترین تأثیر را در خطر وقوع آتشسوزی داشت. همچنین زیرمعیارهای شیب و فاصله از رودخانه، نوع و تراکم پوشش گیاهی و فاصله از جاده دارای بیشترین اهمیت (وزن) در خطر وقوع آتش­سوزی بر اساس فرایند تحلیل سلسله مراتبی فازی محاسبه شدند. بر اساس نتایج بهدستآمده از نقشه پتانسیل خطر آتشسوزی، 55/58 درصد منطقه پتانسیل خطر زیاد داشت.دانشگاه ارومیهپژوهش و توسعه جنگل2476-35516220200621Morphological diversity and composition of air pollutants’ particles deposited on Platanus Orientalis, Ulmus Carpinifolia and Robinia Pseudacasia trees’ leaves in Scanning Electron Microscopyتنوع مرفولوژیکی و ترکیب ذرات آلاینده هوا، ترسیبشده بر برگ درختان چنار، نارون و اقاقیا در تصاویر میکروسکوپ الکترونی24726312085810.30466/jfrd.2020.120858FAسارا عباسیدانشجوی دکتری محیطزیست. دانشکده محیطزیست و انرژی .دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران. ایران.سید محسن حسینیاستاد گروه جنگلداری، دانشکده منابعطبیعی، دانشگاه تربیت مدرس. ایران.Hosseini@modares. a.c..irنعمت اله خراسانیاستاد گروه محیط زیست. دانشگاه تهران. دانشکده منابع طبیعیعبدالرضا کرباسیدانشیار گروه محیط زیست. دانشکده محیط زیست دانشگاه تهرانJournal Article20190206In this study, the shape, structure and elemental composition of the deposited particles on the leaves of <em>Ulmus Carpinifolia</em>, <em>Platanus Orientalis</em>, and <em>Robinia Pseudacasia</em> in Azadi and Chitgar areas in Tehran was investigated through individual particles analysis with SEM-EDX. The properties of 128 particles were analyzed through SEM-EDX. Thirty-four elements were identified in all the samples. The diameter of particles in Azadi was greater than Chitgar. The average diameter of particles was 7.26 microns. The average diameter of particles was 7.51 microns in <em>Platanus Orientalis</em>, 6.88 microns in <em>Ulmus Carpinifolia</em>, and 4.42 microns in <em>Robinia Pseudacasia</em>, respectively. The diameter of 45% of the particles was smaller than 2.5, 31% of the particles between 2.5 to 10, and 23% of the particles bigger than 10 microns. The distribution of metal particle size in all samples showed that the average diameter of the metal particles was 14.05 microns and the diameter of 14.28% of the particles was below 2.5, 42.85% between 2.5 to 10, and 42.85% was above 10 microns. Various structures of the elements were observed in the areas. Particles morphology showed that the origin of particles production is natural resources and they are man-made. In general, the average diameter of deposited particles on <em>Platanus Orientalis</em> and <em>Ulmus Carpinifolia</em> was more than those on <em>Robinia Pseudacasia</em>. Moreover, the particles diameter distribution showed that in <em>Platanus Orientalis</em> and <em>Ulmus Carpinifolia</em> particles are deposited with different sizes while in <em>Robinia Pseudacasia</em> there is less variation in particles size.در این پژوهش شکل، ساختار و ترکیب ­عنصری ذرات ترسیب­شده روی برگ درختان نارون، چنار و اقاقیا در مناطق آزادی و چیتگر در تهران با آنالیز ذرات با روش SEM-EDX بررسی شد. ویژگیهای 128 ذره با SEM-EDX تحلیل و 34 عنصر شناسایی شد. قطر ذرات در آزادی بیشتر از چیتگر بود. میانگین قطر ذرات 26/7 میکرون بود. میانگین قطر ذرات بهترتیب در چنار 92/13، نارون 72/10 و اقاقیا 39/3 میکرومتر بود. 45 درصد ذرات قطر کمتر از 5/2 و 31 درصد ذرات قطری بین 5/2 تا 10 و 23 درصد ذرات بالای 10 میکرومتر بود. توزیع اندازه ذرات فلزی در کل نمونهها نشان داد که میانگین قطر ذرات فلزی 05/14 و قطر 28/14 درصد ذرات زیر 5/2 و 85/42 درصد بین 10-5/2 و 85/42 درصد بالای 10 میکرومتر بود. ساختارهای متنوعی از ذرات در نمونه­ها مشاهده شد. ریختشناسی ذرات نشان داد که منشأ تولید آنها منابع طبیعی و انسانساز است. بهطورکلی میانگین قطر ذرات ترسیب­شده بر چنار و نارون بیشتر از اقاقیا بود. همچنین توزیع قطر ذرات نشان داد که در چنار و نارون ذرات با ابعاد مختلف ترسیب شده است و در اقاقیا این تنوع ابعاد ذرات کمتر است.دانشگاه ارومیهپژوهش و توسعه جنگل2476-35516220200621Estimation of canopy and trunk ecohydrological parameters of Fagus orientalis and Picea abies stands (Siahkal, Gilan province)برآورد مشخصههای اکوهیدرولوژی تاجپوشش و تنه درختان راش و نوئل (سیاهکل، گیلان)26527612085610.30466/jfrd.2020.120856FAکیومرث سفیدیاستادیار، گروه علوم و صنایع چوب و کاغذ، دانشکدۀ فناوری کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل0000-0001-7115-5059سید محمد معین صادقیدکتری جنگلشناسی و اکولوژی جنگل، دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایران.0000-0001-5562-6770امید فتحی زادهاستادیار، گروه جنگلداری، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی اهر، دانشگاه تبریز، اهر، ایران.علی رسولزادهدانشیار، گروه مهندسی آب، دانشکدۀ کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران.حامد نظام دوستکارشناس ارشد جنگلداری، اداره کل منابع طبیعی استان گیلان، رشت، ایران.Journal Article20190114The aims of the study were to estimate the canopy and trunk ecohydrological parameters of a <em>Fagus orientalis</em> natural stand and a <em>Picea abies</em> plantation in Siahkal (Gilan province) during one-year measurements. The results showed that the estimated canopy saturation point, canopy saturation point, canopy storage capacity, free throughfall coefficient, the ratio of mean evaporation rate from canopy to the mean rainfall intensity, trunk storage capacity, stemflow partitioning coefficient, and trunk saturation point were 1.81 mm, 1.63 mm, 0.44 mm, 0.57, 0.16, 0.21 mm, 0.13, and 1.61 mm in a <em>F. orientalis</em> stand, respectively. For the <em>P. abies</em> stand, the corresponding values were 3.19 mm, 1.87 mm. 0.94 mm, 0.34, 0.17, 0.19 mm, 0.07, and 2.74 mm. Based on the amounts of canopy and trunk ecohydrological parameters, it can be stated that rain water entering the forest in a <em>F. orientalis</em> stand is more than that in <em>P. abies</em> stand. Due to the time consuming and costly measurements of throughfall, stemflow, and rainfall interception, especially in Iran where there is no possibility of using automated systems, and also because the measurements have to be performed manually in the field after each rain storm, determination of the canopy and trunk ecohydrological parameters is an effective step for predicting throughfall, stemflow, and rainfall interception for each rain storm. <br /><br /><strong> </strong>این پژوهش با هدف شناخت مشخصه­های اکوهیدرولوژی تاج­پوشش و تنه درختان در توده­های طبیعی راش و دست­کاشت نوئل در جنگل سیاهکل استان گیلان طی یک سال انجام شد. در توده راش مقادیر نقطه اشباع آب تاج­پوشش برآوردی و محاسباتی به ترتیب 81/1 و 63/1 میلی­متر، ظرفیت نگهداری آب تاج­پوشش 44/0 میلی­متر، ضریب تاج­بارش مستقیم 57/0، نسبت تبخیر به شدت باران در زمان بارندگی 16/0، ظرفیت نگهداری آب تنه 21/0 میلی­متر، ضریب ساقاب 13/0 و نقطه اشباع آب تنه 61/1 میلی­متر به­دست آمد. مقادیر یادشده در توده نوئل به­ترتیب 19/3 میلی­متر، 87/1 میلی­متر، 94/0 میلی­متر، 34/0، 17/0، 19/0 میلی­متر، 07/0 و 74/2 میلی­متر به­دست آمد. بر اساس مقادیر مشخصه­های اکوهیدرولوژی تاج­پوشش و تنه درختان می­توان اظهار داشت که ورود آب باران به جنگل در توده راش بیشتر از نوئل است. با توجه به زمان­بر و هزینه­بر بودن اندازه­گیری تاج بارش، ساقاب و باران­ربایی بهویژه در ایران که امکان بهکارگیری سامانههای خودکار وجود ندارد و اندازه­گیری­ها بهصورت دستی با حضور در عرصه بعد از وقوع هر رخداد بارندگی باید انجام گیرد، تعیین مشخصه­های اکوهیدرولوژی درختان گامی مؤثر در پیش­بینی مقادیر تاج­بارش، ساقاب و باران­ربایی در هر رخداد باران است.دانشگاه ارومیهپژوهش و توسعه جنگل2476-35516220200621Investigation some of structure characteristics in Aras riparian forest standsبررسی برخی از مشخصات ساختاری تودههای جنگلی کرانرودی ارس27729312086310.30466/jfrd.2020.120863FAایرج عطائی گیکلودانشجوی دکتری جنگلداری، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایراناحمد علیجانپوردانشیار، گروه جنگلداری، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران0000-0003-3389-930Xعباس بانج شفیعیدانشیار، گروه جنگلداری، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران0000-0003-1832-4882Journal Article20191022Riparian forests in terms of plant communities, soil, topography and hydrological features are distinct from their adjacent areas. The aim of this research is to study some structural characteristics of Aras River riparian stand forests in Pars Abad Moghan region. For this purpose, 20 line samples (transect) with variable length perpendicular to the main axis of the Aras River within 200 meters interval, and to study regeneration on each line samples circular plots of 100 square meters at 50-meter intervals were established. In each transect, these characteristics for the trees that trunk or crown of them cut the sample line were measured: species type, trees distance from each other, diameter at breast height or DBH, crown diameter, origin (coppice or seedling), trees health, crown symmetry, tree tendency, buttress root presence and number of sprout. Also, regeneration of woody species were recorded in the relevant classes. Results showed that <em>Populus caspica</em> Bornm played the most important role in terms of abundance (i.e. 70.9%) in forest composition in the area. On the other hand, other species (<em>Salix</em>, <em>Morus</em> and <em>Ficus</em>) with 4.2%, had the lowest percentage of composition. DBH, height and crown percentage of trees have had significant changes in relation to the distance from the river. Also, there was a positive and significant correlation between distance from the river and crown percentage, seedling percentage and number of sprout. This study showed that riparian forests of Aras in Parsabad can be considered as uneven aged and irregular age.جنگل­های کران­رودی از نظر ترکیب جوامع گیاهی، خاک، توپوگرافی و ویژگی­های هیدرولوژیکی از مناطق هم­جوار خود متمایزند. هدف از این پژوهش بررسی برخی از مشخصات ساختاری توده­های جنگلی کران­رودی ارس در محدوده شهرستان پارسآباد مغان است. در این بررسی 20 خطنمونه­ با طول متغیر عمود بر محور اصلی رودخانه ارس به فواصل 200 متر پیاده شد. در هر خط­نمونه، نوع گونه، فاصله درختان از یکدیگر، قطر برابرسینه درختان، قطر تاج، منشأ، سلامت، تقارن تاج، تمایل، حضور گورچه و تعداد جست برای تمامی درختانی که تنه یا تاج آنها خطنمونه را قطع می­­کرد، ثبت شد. بر روی هر خط­نمونه به فواصل 50 متر یک قطعهنمونه دایره­ای شکل به مساحت 100 متر­مربع برای بررسی زادآوری (در طبقات مربوطه) برداشت شد. نتایج نشان داد، در این توده­ها سفیدپلت (<em>Populus</em> <em>caspica</em> Bornm.) بیشترین (9/70) و گونه­های ­بید، توت و انجیر در مجموع کم­ترین (2/4) درصد آمیختگی را به خود اختصاص داده­اند. میانگین مشخصات قطر برابرسینه، ارتفاع و درصد تاج­پوشش درختان نسبت به تغییر فاصله از رودخانه تغییرات معنی­داری نشان داد. همچنین بین فاصله از رودخانه و درصد تاج­پوشش، درصد دانه­زادی­ و تعداد جست همبستگی مثبت و معنی­دار وجود داشت. پژوهش پیش­رو نشان داد که جنگل­های کران­رودی ارس از توده­های ناهمسال نامنظم تشکیل شده است.دانشگاه ارومیهپژوهش و توسعه جنگل2476-35516220200621Effects and identification of inoculated Arbuscular Mycorrhizal fungi of resilience to lead and zinc on some morphological treats of Cerasus mahaleb L. Mill.شناسایی و بررسی اثرهای قارچهای میکوریز آربوسکولار مقاوم به سرب و روی بر ویژگیهای مورفولوژیکی گونه محلب (Cerasus mahaleb L. Mill.)29531112085710.30466/jfrd.2020.120857FAبهمن زمانی کبرآبادیدانشجوی دکتری، جنگلشناسی و اکولوژی جنگل، دانشکده منابع طبیعی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری.0000-0003-3251-4367سید محمد حجتیدانشیار گروه جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری.0000-0001-7518-4391فرهاد رجالیدانشیار پژوهش موسسه تحقیقات آب و خاک کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی.مسعود اسماعیلی شریفاستادیار پژوهش، مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان اصفهان، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی.حمیدرضا رحمانیاستادیار پژوهش مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان اصفهان، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی.Journal Article20190128In this experiment, one year old <em>Cerasus mahaleb </em>seedlings were inoculated with six treatments of mycorrhizal fungus (<em>Diversispora versiformis</em>, <em>Claroideoglomus etunicatum</em>,<em> Rhizophagus irregularis</em>, <em>Funneliformis mosseae</em>, and a combination of these species) and control, then were planted in five soil treatments (control or No contamination, normal contaminated, contaminated with lead, zinc contaminated and contaminated with lead and zinc) were cultivated. The highest amount of colonization in combination treatment was 51% and lowest in control treatment was 24%. Diagonal growth, Seedling height and leaf area index in inoculation with combination strain were 1.42, 11.9 and 19.01, respectively. The highest fresh and dry weight of shoot in the treatment of strain Recipes were 42.04 and 21.36 grams and the lowest in the control were 22.34 and 11.33 grams, respectively. Combination strains and non-contaminated soil treatment caused maximum growth in Mahleb, in plants grown with mycorrhizal fungi were inoculated, mean of all measured variables was significantly higher than that of control plants. Combined strain treatment had the highest effect on dry matter accumulation.در این آزمایش نهالهای یک­ساله محلب با شش تیمار قارچ میکوریز (<em>Diversispora versiformis</em>، <em>Claroideoglomus etunicatum</em>، <em>Rhizophagus irregularis</em>، <em>Funneliformis mosseae</em>، یک تیمار ترکیبی) گونههای مذکور تلقیح شده و همراه با تیمار شاهد در پنج نوع خاک (شاهد یا بدون آلودگی، آلوده طبیعی، آلودهشده با سرب، آلودهشده با روی و آلودهشده با سرب و روی) کاشته شدند. بیشترین مقدار کلونیزاسیون در تیمار سویه ترکیبی به مقدار 51 درصد و کمترین مقدار در تیمار شاهد 24 درصد بود. رویش قطری، ارتفاع نهال و شاخص سطح برگ در تلقیح با سویه ترکیبی به ترتیب 42/1 میلیمتر، 91/11 سانتیمتر و 01/19 واحد نسبت به شاهد افزایش یافت. بیشترین وزن تر و خشک اندام هوایی در تیمار سویه ترکیبی بهترتیب 04/42 و 36/21 گرم و کمترین مقدار آن در شاهد به ترتیب 34/22 و 33/11 گرم بود. تیمار سویه ترکیبی و تیمار خاک غیر­آلوده موجب بیشینه رشد در گونه محلب شد. در گیاهانی که با قارچ میکوریز تلقیح شده بودند، میانگین همه متغیرهای اندازه­گیری­شده در مقایسه با گیاهان شاهد بهطور معنیداری بیشتر بود. تیمار سویه ترکیبی در تجمع ماده خشک بیشترین تأثیر را داشته است.دانشگاه ارومیهپژوهش و توسعه جنگل2476-35516220200621Effect of slope on characteristics of Quercus castaneifolia root systemتأثیر شیب بر ویژگیهای سیستم ریشهای نهالهای بلوط بلندمازو31332712085510.30466/jfrd.2020.120855FAاکرم افشارصدرکارشناس ارشد جنگلشناسی، گروه جنگلداری و اقتصاد جنگل، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایران.وحید اعتماددانشیار، گروه جنگلداری و اقتصاد جنگل، دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج، ایران0000-0001-9803-6260احسان عبدیدانشیار، گروه جنگلداری و اقتصاد جنگل، دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج، ایران.پدرام عطارددانشیار، گروه جنگلداری و اقتصاد جنگل، دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج، ایران.آزاده دلجوییدکتری مهندسی جنگل، گروه جنگلداری و اقتصاد جنگل، دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج، ایران.Journal Article20190222The aim of this study is to evaluate the effect of slop on root system characteristics of <em>Q.</em> <em>castaneifolia</em>. For this purpose, an experiment was conducted in the nursery of Forestry and Forest Economics department, Natural Resources faculty, University of Tehran with three treatment including flat area, area with 25 percent slope, and area with 45 percent slope with three replicates for each treatment. After preparing seeds, they were grown in pre-prepared plots. Seeds were cultivated after germination, in four periods (96, 124, 152, and 201 days). In each period, seven seedlings were selected randomly from each treatment and extracted carefully from soil. The characteristics of root system like number of roots, root length and root tensile strength were recorded. The results of the ANOVA showed that the slope had a significant effect on the number of the roots and the highest number was related to the flat treatment and the lowest was belonged to the treatment with 45 percent slope. While the maximum total length of the roots related to the 45 percent slope. The results showed that tensile strength decreased with increasing root diameter which the relation was power-law regression. The various growth periods had not a significant effect on tensile strength, however, root diameter as a covariate factor was significant.هدف از این پژوهش بررسی تأثیر شیب بر ویژگی­های سیستم ریشه­ای­ نهال بلوط بلندمازو است. به این منظور در نهالستان گروه جنگلداری و اقتصاد جنگل دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران، آزمایشی در سه تیمار زمین مسطح، شیب­های 25 و 45 درصد در سه تکرار اجرا شد. پس از آماده­سازی زمین، بذرها در کرت­ها کشت شدند و پس از سبز­شدن بذور کشتشده و استقرار آن­ها، در چهار دوره زمانی (96، 124، 152 و 201 روزه)، به­صورت تصادفی در هر دوره، هفت اصله نهال از هر تیمار انتخاب و از خاک خارج شدند. در نهایت ویژگیهای چون تعداد، طول ریشه و مقاومت کششی ریشه­ها بررسی و ثبت شد. نتایج آزمون واریانس نشان داد که شیب تأثیر معنی­داری بر تعداد ریشه­ها دارد و بیشترین تعداد ریشه­ها مربوط به تیمار مسطح و کمترین تعداد ریشه در شیب 45 درصد بوده است. درحالیکه بیشترین مجموع طول ریشه­ها مربوط به شیب 45 درصد است. مطابق با نتایج بهدستآمده، با افزایش قطر ریشه، مقاومت کششی به­صورت توانی کاهش می­یابد و ریشه­های کم­قطر بیشترین مقاومت را دارند. همچنین دورههای رشد، تأثیر معنیداری بر مقاومت کششی نداشت ولی قطر ریشه­ها تأثیر معنیداری بر مقاومت دارد.دانشگاه ارومیهپژوهش و توسعه جنگل2476-35516220200621Determining appropriate strategies for management of Hyrcanian forests, using the quantitative strategic planning matrix (Case study: Siahkal Forests)تعیین استراتژیهای مناسب برای مدیریت جنگلهای هیرکانی با استفاده از تحلیل SWOT و QSPM (بررسی موردی: جنگلهای حوزه سیاهکل)32934512086410.30466/jfrd.2020.120864FAعلی امیدیدانشجوی دکترای جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه گیلان، صومعهسرا، ایران0000-0001-5916-9781ایرج حسن زاد ناورودیدانشیار، گروه جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه گیلان، صومعهسرا، ایراناسماعیل قجراستادیار، گروه اقتصاد مهندسی جنگل، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه گیلان، صومعهسرا، ایران0000-0001-5134-4725رسول یوسف پوراستادیار، گروه اقتصاد جنگلداری و برنامهریزی جنگل، دانشگاه فرایبورگ، فرایبورگ، آلمانJournal Article20181208The management of Hyrcanian forests is experiencing the first period of logging ban since 2017. The transition from traditional forestry to modern forestry and the suitable management strategies is an indispensable step to prevent the forestry plans from mismanagement. Aiming at strategic planning, this study deals with factors affecting forestry with the aid of value engineering and including experts' viewpoints and study records screened through fuzzy Delphi. The result of the concurrency of the scores of the internal and external factors in the evaluation matrix of SWOT could select the strategies countering weaknesses and threats. The results of the measurement of the attractiveness of defense strategies with selected SWOT factors in the QSPM matrix from experts' viewpoints showed that the impact of external factors on forest management was more than internal factors; hence prioritized strategies were reselected regarding the main stakeholders and the social view of the forest. Based on the weighted average of internal factors, the strategy of the necessity of increasing forest adaptability to climate change was chosen as the first priority, indicating the necessity of science-based management in the Hyrcanian forests.مدیریت جنگل­های هیرکانی با توقف بهره­برداری از سال 1396، اولین دوره تنفس بهره­برداری را تجربه می­نماید. در این دوره عبور از جنگلداری سنتی به جنگلداری نوین، پرداختن به نوع مدیریت و تعیین استراتژی­های آن، اقدامی ضروری است تا از روند بیبرنامگی طرح­های جنگلداری جلوگیری شود تا تصمیمات برنامه­ریزان سازمان جنگل­ها مفید واقع شود. در این پژوهش با هدف برنامه­ریزی استراتژیک، عوامل مؤثر بر جنگلداری از نگاه خبرگان و به کمک مهندسی ارزش شناسایی و از طریق روش دلفی فازی غربال شدند. حاصل تلاقی امتیازهای موزون ماتریس ارزیابی عوامل داخلی و خارجی SWOT، ناحیه استراتژی­های تدافعی WT را انتخاب کرد. نتایج سنجش مقدار جذابیت استراتژی­های تدافعی با عوامل منتخب SWOT در ماتریس QSPM از نگاه خبرگان نشان داد که تأثیر عوامل بیرونی بر مدیریت جنگل بیشتر از عوامل درونی بوده و استراتژی­های اولویت­دار با رویکرد توجه به ذینفعان اصلی و نگاه اجتماعی به جنگلداری انتخاب شدند. همچنین استراتژی ضرورت افزایش سازگاری جنگل به تغییرات اقلیمی بهعنوان اولویت اول انتخاب شد که بیانگر ضرورت دخالت کارشناسی در این جنگل­ها است.دانشگاه ارومیهپژوهش و توسعه جنگل2476-35516220200621The Study of effective factors in callus induction, somatic vegetative and regeneration in Paulownia ShanTongبررسی عاملهای مؤثر در پینهزایی، جنینزایی رویشی و باززایی پالونیا شانتونگ (Paulownia shantong)34736612086010.30466/jfrd.2020.120860FAیاسین دومانیدانشجوی کارشناسی ارشد، گروه علوم زراعی و اصلاح نباتات، پردیس ابوریحان، دانشگاه تهران ، ایران.سید محمد مهدی مرتضویاندانشیار، گروه علوم زراعی و اصلاح نباتات، پردیس ابوریحان، دانشگاه تهران ، ایران.0000-0002-4549-3529علی ایزدی دربندیدانشیار، گروه علوم زراعی و اصلاح نباتات، پردیس ابوریحان، دانشگاه تهران ، ایران.حسین رامشینیدانشیار، گروه علوم زراعی و اصلاح نباتات، پردیس ابوریحان، دانشگاه تهران ، ایران.مسلم بهمنکاردانش آموخته دکتری، گروه علوم زراعی و اصلاح نباتات، پردیس ابوریحان، دانشگاه تهران ، ایران.Journal Article20190409The present study was carried out to investigate callus induction, vegetative embryogenesis and indirect regeneration of <em>Paulownia shangtong</em>. This experiment was conducted as a factorial experiment in a completely randomized design with five replications. The studied factors were explants and different compositions of the Murashik-Skogh medium. The interaction effect of explant and medium was significant for callus production rate, callus production percentage, callus area and vegetative embryogenesis percentage. The results of the mean comparison showed that the highest regeneration rate of vegetative embryos was obtained with petiole explant and medium of½&<sub>A/4 </sub><em>MS + 0.3 mg/l + 2mg/l KIN + 4 mg/l BAP + 0.30 mg/l</em>. To test the root induction of regenerated seedlings a factorial experiment was conducted based on a randomized complete block design with five replications. The factors were different mediums (MS medium and 1/2MS medium) in combination with hormones of IBA, NAA and IAA. The highest percentage of rooting was observed in ½MS supplemented with 1.5 mg / l IBA. The regeneration of vegetative embryos in MS base medium was less than other mediums.پالونیا شان­تونگ<em>(Paulownia shantong) </em>درختی تندرشد، صنعتی و زینتی با خواص دارویی است. بهدلیل مشکلات جوانهزنی ضعیف بذر و تکثیر دشوارتر قلمههای ساقه، تکثیر آن از طریق کشت بافت ضروری است. پژوهش حاضر به­منظور بررسی پینهزایی، جنینزایی رویشی و باززایی غیرمستقیم این گیاه صورت گرفت. آزمایش بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاٌ تصادفی با پنج تکرار اجرا شد. عاملهای مورد بررسی شامل نوع ریزنمونه و ترکیبات مختلف محیط کشت MS بود. اثر متقابل دوگانه ریزنمونه و محیط کشت برای بیشتر صفات اندازهگیری شده از جمله زمان القای پینه، درصد القای پینه، مساحت پینه و درصد پینههای جنین‍زا معنی­دار بود. نتایج مقایسه میانگینها نشان داد که حداکثر باززایی جنینهای رویشی در ریز نمونه دمبرگ و محیط کشت mg/l GA3 30/0<em> </em>mg/l BAP +4mg/l KIN + 2mg/l 2.4-D + 3/0MS + ½&<sub>A/4</sub>بهدست آمد. آزمایش بررسی القای<br /> این پژوهش برای بررسی پینهزایی، جنینزایی رویشی و باززایی غیرمستقیم پالونیا شان­تونگ (<em>Paulownia shantong</em>) انجام شد. آزمایش بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاٌ تصادفی با پنج تکرار اجرا شد. عاملهای مورد بررسی شامل نوع ریزنمونه و ترکیبات مختلف محیط کشت MS بود. اثر متقابل دوگانه ریزنمونه و محیط کشت برای بیشتر صفات اندازهگیری شده مانند زمان القای پینه، درصد القای پینه، مساحت پینه و درصد پینههای جنین‍زا معنی­دار بود. نتایج مقایسه میانگینها نشان داد که بیشینه باززایی جنینهای رویشی در ریز نمونه دمبرگ و محیط کشت ½&<sub>A/4</sub> MS + 0.3 mg/l 2.4-D + 2 mg/l KIN + 4 mg/l BAP + 0.30 mg/l GA3 بهدست آمد. آزمایش بررسی القای ریشهزایی در گیاهچههای باززایی شده بهصورت فاکتوریل برمبنای طرح بلوکهای کامل تصادفی با پنج تکرار انجام شد. عاملهای آزمایش شامل غلظت نمکها در محیط کشت پایه (MS کامل و ½ MS) و نوع تنظیم کننده رشد (IBA، NAA و IAA) بود که بیشترین درصد ریشهزایی در ترکیب تیماری ½ MS + 1.5 mg/l IBA مشاهده شد. نتایج نشان داد که باززایی جنینهای رویشی در محیط کشت­ پایه MS کامل نسبت ­به دیگر محیطهای مورد بررسی ضعیفتر بوده است.<br /> در گیاهچههای باززایی شده بهصورت فاکتوریل برمبنای طرح بلوکهای کامل تصادفی با پنج تکرار انجام شد. عاملهای آزمایش شامل غلظت نمکها در محیط کشت پایه MS) کامل و ½ MS) و نوع تنظیم کننده رشد (IBA، NAA و IAA) بود که بیشترین درصد ریشهزایی در ترکیب تیماری IBAmg/l 5/1½ MS+ مشاهده شد. نتایج نشان داد که باززایی جنینهای رویشی در محیط کشت­ پایه MS کامل نسبت ­به دیگر محیطهای مورد بررسی ضعیفتر بوده است. بهطور کلی نتایج نشان داد با کاهش چهار برابری عناصر ماکرو و کاهش دو برابری عناصر میکرو، ویتامینها و آهن، درصد باززایی، مساحت پینه و درصد پینههای جنین‍زا نسبت به محیط کشت MS کامل، افزایش یافت. همچنین درصد ریشهزایی در محیط کشت ½ MS نسبت به محیط کشت MS کامل افزایش یافت.